مادرم قصهگوی خوبی بود
به جای خواهرم میخواند
در فردای آیینهها
وقتی که راهها خواهند آمد
دختری مثل باد خواهد رقصید
با لباسی به رنگ لبهایش
وقتی همه چیز بوی چند برگ انجیلی میدهد.
از تن درختان شهر بالا میرود
یادی که در اشکهای روی گونههایش پیداست
و جنگل میشود آشیان پرندگان شهری
که در هوای شعرهای او نفس میکشند
از اشکهای او مست پرواز میشوند
و به جوجههای خود خواهند آموخت
که شهر بیروسری روزهای سبزتری دارد
حتی وقتی پاییز
تمام صدای دختری را ببارد
که مادرش، حالا قصهگوی خوبی نیست
#فرزاد_خدنگ
۱۱ اسفندماه ۱۳۹۸
#شعر #شعر_گرگان #شعرخوانی #ادبیات
#کانال_برفکی
@snowychannel
خوبی ,اشکهای ,شهر ,خواهند ,شعر ,مادرم ,بیروسری روزهای ,شهر بیروسری ,آموختکه شهر ,خواهند آموختکه ,روزهای سبزتری
درباره این سایت